بچه ها جون

هفت دوست دوست داشتنی می خواهند یادگاری هایشان را برای همیشه ثبت کنند

بچه ها جون

هفت دوست دوست داشتنی می خواهند یادگاری هایشان را برای همیشه ثبت کنند

اندر احوالات رفقا


من کوچیک شمام. تو رو خدا بلند نشید. تو رو خدا انقدر دست نزنید....

من مخلصم همه شماهام. اصلا من متعلق به شمام...

قوربونتون بشم...

آریشو لطف داری عزیز دلم. شما خودت خوب می نویسی همه رو اینجور ی می بینی :دی

چشمات قشنگ می خونه جیگر.

بذار حالا برات بگم: 

همه این بچه ها رفتند دردر دو دور 

اون دکی جون که فکر کنم تو عروسی پسر داییش خواستگار پیدا کرده دیگه ما رو تحویل نمی گیره. چیه دکی جون؟ فک کردی قحط خواستگاره؟ همین دیشب پنچ تا برا من اومد ما گفتیم برید صب بیاد به اموراتتون رسیدگی کنیم. قصد ادامه تحصیلم نداریم خیلی زود جواب اوکی میدیم. هنوز نیومدن ولی صب زوده از خواب بیدار نشدن. خلاصه که با خواستگارات برا ما پز در نکن.

اون چیگی ور پریده هم رفته موهاشو جینگیل کرده دوباره همه رو دق بده. من نمیدونم این چرا انققققققدر چوسان فوسان می کنه؟؟؟ بابا تو شوور داری باید دیگه برسی به خونه و زندگیت. دیگه امسال باید ما ها رو خاله کنی؟ می فهمی؟ ما می خوایم خاله بشیم. بچه اش هم ازون بچه دماغو ها میشه ها حالا ولی باشه ما اجازه میدیم به ما بگه خاله.

سمی هم طبق معمول این چند سال همش دنبال پوله. این بچه به خدا الان ویلای شمالشو خریده صداشو در نمیاره. من که میدونم الان رئیسم شده سمت داره حقوق می گیره ماهی دو ملیون. بعد باز تو عید میره سر کار. سمی بسه، پول دار، خودتو نکش بیا برو سفر ما هزینه اشو تقبل می کنیم. برو همون ویلای شمالت ما کرایه اشو میدیم. انقدر کار نکن

مرام جونم که همون اول اومد دو تا پست گذاشت ما خیالات برمون داشت که وای دیگه هر روز میاد اینجا و به ما سر میزنه و چقدر دیگه ما رو تحویل بگیره.... تو نگو گول زنکی بوده. الانم یا رفته انگیلیس یا سواحل مدیترانه داره آفتاب میگیره...اون دخمل نازشم که نگو و نپرس....ما که می خوایم لوپاشو بخوریم انقدر خوشمزه است. هییییی مرام جون خوشششش به حالت کنار ساحلی .... 

عیال جون آریشو جونم که دیگه عید اولی هست که خونه خودشه و به احتمال زیاد برای خونه تکونی یک ماه مرخصی گرفته تا آجرهای خونه رو برق بندازه و بعدشم برای ورود هر مهمون و خروجش حداقل سه روز کاری خونه سابیده. دیگه من درک می کنم وقت نکنه به ما سر بزنه. عیال جون آریشو جون دستات پیر میشه انقدر تو رو خدا نیفت به جون اسباب اثاث خونه. ترجمه دانشگاه که نیست تا فردا باید تحویل بدیم بذار یه وقت دیگه بیا اینجا ما رو تحویل بگیر. ببین ما چقدر گناه داریم.

منم که یه کس خل به تمام معنام.....نخند....خنده داره؟ از اول عید تا حالا نه نگاه به تز انداختیم نه کار مفید کردیم. البته تنها کار مفیدمون خوردن و خوابیدن بود که به هر کی میگم اول یه نگاه به هیکلم میندازه بعد خیلی تابلو پوزخند میزنه تا من بفهمم خیلی جوجوم. ولی شما ها باور کنید که من فقط خورد و خوابیدم. 

آریشو باز تو از همه با حال تری که داری رو تز کار می کنی. خوشششش به حالت