بچه ها جون

هفت دوست دوست داشتنی می خواهند یادگاری هایشان را برای همیشه ثبت کنند

بچه ها جون

هفت دوست دوست داشتنی می خواهند یادگاری هایشان را برای همیشه ثبت کنند

دلمان تنگ شده ...

دلمان تنگ شده

دلمان هوای یار کرده

دلمان دنبال بوی گلای محمدی پارک ته دانشگاه می گرده

اونجا که تا بهار میشد میرفتیم و با اون دوربین زنیت زاغارت من عکس مینداختیم

دلمان هوای بنفشه های خندون یونی رو کرده که به شادی ما یا شایدم به غصه های بی سر و تهمون لبخند میزند

دلمان هوای جیغ طوطی های روی درخت های رو به روی آموزش رو کرده

دلمان هوای عطر یاسای دم در ورودی یونی رو کرده. همونا که روحتو شاد میکرد

حتی دلمان برای گربه های چاق و چله سلفم تنگ شده به خصوص اون نارنجیه

دلمان هوای یه بغل مهر و محبت دوستامونو کرده

وسط خیابون جیغ بزنی و بپری تو بغلش و اول یه فحش بخوری (اگه جیگی باشه البته) بعد دو سه تا ماچ آبدار و بعدم بری سراغ نفر بعدی

شش تا بغل داری که یکی یکی میری سراغشونو از ته دل در آغوش می کشیشیون

دلمان هوایتان را کرده دوستای مهربونم

نخندینا ولی الان که دارم مینویسم چشمام پر اشکه

ساعت دقیقاً سه و ده دقیقه شبه و خوابم نمیبره

حال و هوام این روزا عجیبه

نمیدونم به خاطر بهاره یا دوریه شماها

دقت کردید چقدر بهم نزدیکیم

دقت کردید شاید بعضی وقتا برا همدیگه از اعضای خونوادمونم به هم دیگه نزدیک تریم

این روزا تنها دلخوشیم شده این صفحه صولتی که با نوشته های شماها پر میشه

پر میشه از حرفای شاد و قشنگتون

پر میشه از خاطره ها و  گفته نگفته هاتون

پر میشه از دلتنگی ها و شعراتون

دلم برا اینا هم تنگ میشه

صبا که میرم کرج به نت دسترسی ندارم اون وقت حرص می خورم شما ها می تونید بیاید و وسط روز به هم دیگه سر بزنید

دلم براتون تنگ میشه

میدونی جیگی زندگیمونو داریم پر می کنیم از خاطره های با هم بودن. بعد وقتی مرورشون می کنم شاد میشم ولی همش میگم کاش بیشتر با هم بودیم کاش دوره لیسانسمون 7 سال بود کاش خیلی خیلی بیشتر همدیگرو میدیدیم

عیال جونم شاید حرف تو که گفتی می خواید برا اقامت اقدام کنید حال و هوای منو اینجوری کرد. تو هم بری که تنهاتر میشیم؟ خوب نه که اینا رو بخونی منصرف بشی یا ناراحتا حتما دنبالش باش اما آخه چرا؟ چرا این خراب شده خودمون ظرفیت بچه های با سواد خودمونو نداره که حالا هر کدومشون می خوان برن یه ور دنیا؟

دکی جون نیومدی بریم بیرون آخرش مشکلاتمو اینجا نوشتم. دکی جون دلم تنگت میشه وقتی می خندی و بغلم می کنی و بازوهامو فشار میدی و میگی خوبی فافا جونم؟ الهی قوربونت بشم

سال اول بود یا دوم یادم نیست سر یکی از افطارا بود یا نهارا...تو یونی مرام جون ازمون پرسید بیاید از حالا تعیین کنیم که کی زودتر شوهر می کنه. یادته مرام جون؟ فک کنم همه گفتن خودت :)) حالا تو زودتر از همه مامانم شدی. آخییییی. دخملک نازت خوبه؟ اون شب که میریم پیش جیگی بیاریشا. می خوام خودم بخوابونمش. دخملتو دوست دارم مثل خودت مثل بقیه بچه ها. یادش بده به ما بگه خاله. مثلا خاله جیگی، خاله آریشو، خاله سمی....اسم مستعار یادش بدیا...اونم باید بعدا بیاد تو این صفحه بنویسه برامون

سمیییییییییی کاش الان اینجا پیشم بودی یه دل سیییییییییییییر زااااااااااااااااار میزدیم. نصفه شبی خل شدم. دلم گریه می خواد با تو البته. درسته همیشه می خندی ولی من که میدونم گریه کردنات چه جوریه..... 

آریشو تو رو که دیگه نمیدونم چی بنویسم. الهی قوربونت بشم من هر برنامه ای تو بگی رو این لبه تابه همایونی نصب می کنم که شبی که میریم خونه جیگی تو هم بیای پیشمون. هر چی خواستی بگو عزیز دلم. می بوسمت و با همون جوونه های عشقولانه کوچولوم محکم بغلت می کنم.

بچه هااااااااااااااااا......دوستون دارم


پ.ن 1: انقدر فحش و دری بری بنویسید تا مجبور بشم مبصر بذارم بالا سرتون

پ.ن 2: فک کنم وب فردا ف ی ل ت ر بشه از بس بغل و ماچ و موچ داشت :دی