بچه ها جون

هفت دوست دوست داشتنی می خواهند یادگاری هایشان را برای همیشه ثبت کنند

بچه ها جون

هفت دوست دوست داشتنی می خواهند یادگاری هایشان را برای همیشه ثبت کنند

گزارش جمعه

سلام بر و بچ گل.  

من اول دو تا فحش بدم به فافاجون، آخه در به در، به قول خودت اومدی کک انداختی تو تنبون ما که یه سورپرایز دارم براتون، خب بیا بنال دیگه، همه مدیر دارن ماهم مدیر دارن به خدااااااااااا   

بچه ها، جونم براتون بگه که جمعه رفتیم بیرون ولی جمشیدیه نه، رفتیم دارآباد. من مثل یه مرد، تنها رفتم  غافل ازینکه دوست پسرای اونا هم پیچونده بودنو تنها اومده بودن، دلم خنک شدفقط اونکه با لهر... دوست بود طرف اومد رسوندش بعدشم اومد دنبالش (خدا بده شانس) حالا خنده دار اینجا بود که ما داشتیم خودمونو جر میدادیم که با کی اومده، از دور یه پسره خوش تیپ و تیغ تیغی بود  ولی خب با عینک دودی قابل شناسایی نبود! تا اینکه اومد جلو دیدیدم علی لهر... نیس! ممدشونه   خلاصه سوژه شده بود! حالا من باید حضوری براتون بگم که  عکس دختره رم بتون نشون بدم. تیچرمونم هم یه چیزی تو مایه های ج، هی تیکه مینداخت و مزه میریخت ولی باز رحمت به ج خودمون، این عتیقه هی سیگار میکشید و هی میگفت بریم قلیون بگیریم میگفت بعد کوه بریم خونه منو خلاصه زر مفت! فقط اگه اون نبود خیلی خوب بود. ناهارم جاتون خالی دیزی خوردیمو جوجه! اینم بگم هیشکی برامن مثل شماها نمیشه و هیچ جا مثل جمع خودمون حتی اگه کنار جوب بشینیم به من خوش نمیگذره ججججججیگر همتونو   

بچه ها جون میگم کاش تا قبل اینکه سمی جون بره یه برنامه بذاریم ببینیمش، هان؟ چیکار کنیم؟