آخوند بالا منبر داااااااااد میزنه : زمونه خراب شده! مانتوها کوتاه شده! کمرش تنگ شده! سینه ها معلوم شده! باسنها چسبون...
یه مرده که پا منبر نشسته بود دااااد میزنه: حاجی! اومدی اشکمونو در بیاری یا آبمونو؟؟!!!
بچه ها جون روز خوبی داشته باشین!